لبخند شهادت

وقتي ترکش به قلبش خورد ، بلند گفت: يا مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف
سرش رو بلند کردم که بگذارم روي پايم
گفت: ول کن سرم رو ، بذار آقا سرم رو بغل کنه
هنوز لبخند بر لب داشت و چشم هايش به افق بود که رفت
چه رفتني ... سر به دامن مولا ... با لبخند ... با آرامش ... اللهم ارزقنا...


نظرات شما عزیزان:

سلام مهم نیست
ساعت22:39---16 بهمن 1392
افرین وبلاگت عالیی

حسین بوعذار
ساعت11:00---17 دی 1392
در مورد شیطان پرستی مطلبی بنویس



پاسخ:]چشم


سعیدمنصوری
ساعت0:14---2 دی 1392
چند کتاب داستان عالی درخصوص جبهه دارم اگه نیازته میتونی ازشون استفاده کنی.داستانهاش کوتاهند.برا وبلاگت خوبند.
پاسخ:سلام یه چند تا برام به صورت نظر بفرست . ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, | 22:57 | نویسنده : سعید |